و اما کمی تنفس بعد از آنهمه مطلب سفت و سخت و تند و تلخ ...
هزار سال ادبیات را برباد خواهد داد این ابروی شیطانی و لب‌های کلم پیچ!
اکبر رئیسی-رازگو بلوچ
شنیده‌ام سربازی بعضی‌ها را سیگاری می‌کند. ولی من که رفتم شاعر شدم. جادوی غربت و نوستالژی دیگر. حالا چه بسرائیم؟ اول که روی‌مان نمی‌شد. فقط وصف نعمت‌های خدا و نصیحت‌ و این‌ها. بعد کم کم روی‌مان باز شد و لب غنچه و گونه سرخ و ابروی کمان هم پای‌شان به دفتر شعرمان باز شد. البته این جا شیراز و تهران که نبود. بچه دهات بودیم. دختری ندیده بودیم که بشود مدل توصیف‌های‌مان. مگر جرئت می‌کردیم تا سیصد متری دختر مردم چشم از روی زمین برداریم. یا احیانا به پخمه‌ای چون من ماجرای عشقی که نمی‌آمد. حتی ‌نقاشی که می‌کشیدم دخترها همه‌اش شکل مرد در می‌آمدند. همین کتاب شعر و مینیاتورهای قدیم شده بودند تنها منبع الهام ما. بماند که واقعا باور کرده بودیم حتی آن غزل‌های مثبت هیجده را هم بدون غرض و مرض و فقط در باره خدا سروده‌اند. البته من که نه ولی بچه‌های تخس آن دوره گاهی طی خلافی‌ سنگین عکس دختر با موهای فرق داده و ابروهای خیلی فراخ و لب‌های ظریف و متقارن می‌کشیدند که کل برگه خط‌دار دفتر را می‌گرفت و برای سیاه کردن موهایش سه تا خودکار بیک باید خالی می‌شد. گاهی که خلاف‌شان سنگین‌تر می‌شد یک نیم‌رخ می‌کشیدند و چند سانتی پائین‌تر هم می‌آمدند. نقاشی تخس‌های آدم حسابی‌تر هم گاهی هم البته قلب و تیر و این چیز‌ها داشت. کل ترواش ذهنی ما از جنس لطیف همین بود.

حالا به حمدالله انگشت روی گوشی می‌فشاری همیجوری دختر می‌ریزد بیرون. یکی از دیگری ترگل تر. ولی‌مانده‌ام یکی از همین نوجوان‌ها اگر الان بخواهد شعر بگوید چه چیزی را باید توصیف کند؟ ابروی کمان؟ ابروی کمان دیگر کجا بود. همه را تا کمر مثل تنه درخت بریده‌اند! برای چی؟ اگر شما فهمیدید مرا هم خبر کنید. اصلا فلسفی‌ترین معمای زندگی‌ام همین شده است. نه من فقط. دو ثلث هنرمندها دچار یاس فلسفی شده‌‌اند. چه بسا استعمارگر خبیث اکه خودش هم بی آبرو و هم بی ابرو است این ابروی شیطانی را مد کرد و ملت همیشه در صحنه را هم که مثل همیشه در دم تقلیدشان برباد داد. ابروی به این قشنگی را می‌زنند ناکار می‌کنند. نامردها ذوق شاعری یک ملت می‌خشکد. آن وقت لب‌های به این تر و تمیزی را بگو. تا خوب کلم پیچ‌اش نکنند سلفی نمی‌گیرند. رنگ موها را که دیگر نگو. همه رنگی مد است، به جز جعد مشکین فلک‌زده حافظ که حالا دیگر نشان اُمُّلی و بی‌کلاسی است. نسل بعد از شعر حافظ چه خواهد ‌فهمید؟
کانال تلگرامی رازگو بلوچ: https://telegram.me/akbarraisi_razgobaloch
اینستاگرام: https://www.instagram.com/akbar_raisi/
تماس با اکبر رئیسی: https://telegram.me/Akbarraisi